به گزارش خبرنگار مهر، محمد خزاعی نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل است . او که از سال 1386 تاکنون این سمت را بر عهده دارد در بازدیدی از خبرگزاری مهر درباره مذاکره ایران و آمریکا و آنچه که این روزها از سوی مقامات آمریکایی دائما تکرار می شود، توضیحاتی را ارائه کرد. خزاعی معتقد است آکه جمهوری اسلامی ایران تبدیل به قدرتمندترین کشور منطقه شده است و آمریکایی ها نمی توانند نقش ایران را نادیده بگیرند.
بخش دوم گفتگوی خزاعی با مهر را در ادامه می خوانید:
در این ایام اظهار نظرها درباره مذاکره مستقیم ایران وآمریکا از سوی مقامات آمریکایی افزایش پیدا کرده و در اخبار متعددی درباره شکل و روش های مذاکره مطرح شده است. با توجه به مسئولیت شما و محلی که فعالیت می کنید در معرض مستقیم اخبار و پیشنهادها هستید. سئوال ما این است که چه اتفاقی در حال وقوع است. تحلیل شما از افزایش این درخواست ها چیست و پاسخ ایران و اینکه آیا اساس مذاکراتی صورت گرفته است؟
به این معنا هیچ مذاکره ای بین ایران و آمریکا صورت نگرفته است. اینکه دلایل اظهاراتی که برخی از مقامات آمریکایی درباره مذاکره مستقیم با ایران می کنند چه دلیلی دارد، به نظر من تأمل در این مورد خیلی مهم است. آیا ابراز تمایل برای مذاکره با ایران از نظر آمریکایی ها یک ضرورت است و یا یک سیاست جدید؟
ضرورت به این معنا که شرایط هم در داخل آمریکا و هم در خارج از این کشور تغییر کرده است. عده زیادی اکنون در آمریکا هستند که معتقدند آمریکا منافع خود را قربانی منافع رژیم صهیونیستی کرده است و از سوی دیگر نیز به اعتبار آمریکا در منطقه، بین مسلمانان و خاورمیانه صدمه جدی خورده است. از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران حقیقتی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و یا به سادگی با آن بازی کرد. تقریبا هر تحول مهمی که در منطقه رخ می دهد ، دوستان و دشمنان جمهوری اسلامی ایران در انتظار موضع گیری این کشور هستند و علت اینکه در جلسات مختلف نیز از ایران دعوت می کنند که ایران حتما باشد به همین دلیل است . این یک واقعیتی است که نمی توانند نادیده بگیرند.نگرانی از برخورد های فیزیکی در منطقه و اینکه پیامدهای آن چه خواهد بود.
نقش ایران در این مقوله چیست؟
جمهوری اسلامی قدرتمندترین کشور منطقه و ترکیبی از یک قدرت نظامی و فکر ی تأثیرگذار است. قدرت نظامی و یا اقتصادی به تنهایی نمی تواند دایره نفوذ گسترده داشته باشد. اما یک قدرت نظامی و یا اقتصادی ، سیاسی زمانی که با یک پشتوانه فکری و اندیشه ای و آرمان ترکیب شد، چیز دیگری می شود. دلیل این امر هم این است که در هر جای دنیا به ویژه در خاورمیانه ایران در بین اقشار مختلف مردم و احزاب طرفدارانی دارد که شاید هیچ کشور دیگری ندارد و به همین دلیل نیز می توان گفت که شاید یک لشگر گسترده ای از مردم در دنیا از ایران حمایت می کنند و اگر غیر از این بود تا کنون دشمن ضربه ها زیادی به ما می زد.
اینها واقعیت هایی است که در صحنه عمل وجود دارد و مجموعه این واقعیت ها باعث می شود که اروپایی ها وآمریکایی ها و حتی کشورهای دوست ما به این جمع بندی برسند که باید ایران را در محاسبات خود جای بدهند.
از طرف دیگر فشارهایی که بر ایران آمده خوشبختانه تا کنون جواب مطلوب آنها را نداده است. این یک واقعیت است که تلاش ها برای اینکه فشارها به حدی برسد که جمهوری اسلامی ایران به زانو دربیاید اثرگذار نبوده است.
بحث های هسته ای و... نیز سیاسی است. آنها می دانند که ما چه چیزهایی در این حوزه در اختیار داریم و چه می کنیم و ما نیز این مطلب را می دانیم. اگر بحث هسته ای هم حل شود بحث حقوق بشر و موضوعات دیگر را مطرح می کنند که این مباحث روشن است.
هدف امریکا از طرح موضوع مذاکره چیست؟
شرایطی که بیان شد زمینه ای را ایجاد می کند که هم ایران در کانون توجهات قرار بگیرد و هم اینکه تمایلی برای انکه به یک نوع تعامل با ایران برسند. اینکه آمریکایی ها تا چه اندازه به دنبال مذاکره و یا مذاکره برای مذاکره خواهند بود و این مسئله چقدر جدی هست قابل تأمل است.
تجربیات گذشته نشان داده که آمریکایی ها خوش قول نبودند که یک نمونه بارز و روشن در این مورد بحث بیانیه تهران بعد از ورود برزیل و ترکیه است. اوباما ، رئیس جمهوری آمریکا درآن مقطع صراحتا نامه نوشته و از برزیل و ترکیه برای ورود ایران به قضیه درخواست کرده بود و ایران حسن نیت نشان داد.دقیقا به خاطر دارم پس از صدور بیانیه تهران و اینکه راه برای مسئله اورانیوم های تولید شده در ایران بازکرده بود، قرار بود ظرف یک هفته ایران این مطلب را به آژانس اعلام کند.بیانیه روز دوشنبه صادر شد و ما برای اینکه خوش قولی خود را اعلام کنیم پس از یک شبانه روز مذاکرات فشرده سه رئیس جمهور، روز شنبه یعنی 5 روز بعد نامه خود را بر اساس بیانیه تهران به آژانس در وین تحویل دادیم. انتظار این بود که آمریکا با توجه به نامه های قبلی اوباما به برزیل و ترکیه از این مسئله استقبال کند. اما در همان هفته بلافاصله آمریکا و چند کشور عضو دائم شورای امنیت با دعوت آمریکا اقدام به تهیه پیش نویس قطعنامه برعلیه ایران کردند. در حقیقت به تعبیر ما هنوز جوهر این مرکب خشک نشده و هنوز در بوته آزمایش قرار نگرفته بود این پیش نویس آغاز شد و جالب اینکه بعضی از اعضای غیردائم شورای امنیت هم به این جلسات بسته دعوت نشده بودند و از ما در مورد این موضوع سئوال می کردند و ظرف حدود 10 روز قطعنامه صادر شد.
بحث تعاملات بین ایران و آمریکا در رابطه با افغانستان وجود داشت و ایران نقش مثبتی را در حمایت از کرزای ایفا کرد.
ملت ایران حق دارد که تردید کند. اساسا جمهوری اسلامی ایران کشوری نیست که اهل خشونت و درگیری باشد. نه منطق دینی و نه فرهنگ ما این گونه نیست. لذا باید دید که چقدر این اظهارات درباره مذاکره جدی و واقع گرایانه است . بعد از آن جمهوری اسلامی ایران می تواند تصمیم بگیرد که چه پاسخ و عکس العمل مناسبی را داشته باشد.
به عنوان شهروند عادی می پرسم که چرا در گذشته این حجم از درخواست برای مذاکره نبود. شما به عنوان نماینده مردم ایران در سازمان ملل در آمریکا بفرمایید که تلقی شما از این درخواست ها چیست؟ چه اتفاقی افتاده است؟
اولا من نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد هستم و سفیر ایران در آمریکا نیستم که بخواهم وارد این مقوله شوم.
شرایط و فضا عوض شده است. شرایطی که در خاورمیانه وجود دارد و تلویحا یک قطب بندی ای که در بخش سوریه و خاورمیانه و نظام بین الملل شکل می گیرد و نا کارآمدی سیاست هایی که مخالف با سیاست های جمهوری اسلامی ایران در صحنه سوریه هستند ، آنچه که آنها انتظار داشتد اتفاق نیفتاد. وضعیت سوریه نشان می دهد که تأثیرگذاری جمهوری اسلامی ایران در مسائل منطقه چقدر حساس است . این یک واقعیت است که به هیچ وجه جنبه شعار ندارد. اکنون نیز صحنه در حال چرخش است.
بحث ضرورت ثبات در منطقه خاورمیانه و قابل اتکا نبودن برخی از کشورهایی که در خارومیانه از نظر ثبات و پایداری و دوام هستند و موج بیداری اسلامی و یا به تعبیر آنها بهارعربی که سدی مانند مصر را از پا درآورد و از طرف دیگر نفوذ فکری ایران در منطقه است.
به طور مثال اخیرا آمریکایی ها تصمیم گرفتند که وابستگی نفت خود را به خاورمیانه کم کنند. این در حالی است که سیاست آمریکا این نبوده است . آیا واقعا آنها دوست دارند ذخایر نفتی عظیم درآمریکا وجود دارد را مصرف کنند, در حالی که ذخایری ساخته اند که نفت را ذخیره کنند. این تحلیلی از وضعیت بی ثبات برخی از کشورهای عمده نفتی منطقه خاورمیانه است که آمریکایی ها و اروپایی ها روی آن حساب می کنند. آنها می خواهند اگر قواعدبازی به هم خورد آنها بایک بحران جدی مواجه نشوند.درآمریکا در سال های 98 و 99 یک گالن بنزین معمولی 90 سنت بود اکنون گاهی اوقات به 4 دلار می رسد که این موضوع بر بحران اقتصاد آمریکا اثر می گذارد.
به نظر شما ایا رویکرد امریکا نسبت به رژیم صهیونیستی دچار تغییر و تحولاتی شده است؟
شرایط نشان می دهد که محاسبات در مورد آینده و سرنوشت خاورمیانه از یک طرف درارتباط با جمهوری اسلامی ایران تغییر کرده و از طرفی رویکردی که منافع آمریکا را نباید قربانی منافع رژیم صهیونیستی کرد در حال تغییر است . بسیاری از اهل فکر و روشنفکران و سیاستمداران امریکایی احساس می کنند در مقابل اسرائیل تحقیر می شوند. در جلسه مجمع عمومی سازمان روزی که بحث عضویت فلسطین در سازمان ملل مطرح بود به جز کانادا و اسرائیل و چند کشور کوچک باقی اعضا به قوت حمایت می کردند. به طوری که نمایندگان رژیم صهیونیستی از جلسه مجمع عمومی خارج شدند. آیا واقعا مسئله فلسطین صرف نظر از اختلاف دیدگاه ها با 5 سال گذشته یکسان است؟امروز بحث غزه با چند سال قبل یکی است؟ تمام این مسائل را باید در معادلات سیاسی به کار برد. در این تغییرات به وجود آمده آمریکا و اروپا در تأثیرگذاری قوی تر شده اند یا ضعیف تر. آنها موفق شده اند ماهرانه اجماعی بر علیه جمهوری اسلامی ایران به وجود بیاورند اما همین باعث شده که فکر کنند که چون مثلا دلار گران شده ایران به زانو در می آید و ملت ایران تسلیم و تحقیر می شود، ولی دیدند که اثری نکرده و ملت ایران استوار ایستاده است.
روند تحولات را چطور ارزیابی می کنید؟
زمانی که همه این مسائل را در کنار هم می گذاریم می بینیم که روند تحولات منطقه خاورمیانه جدا از آمریکای لاتین و .. در مسیر افزایش قدرت آمریکا و متحدات اروپایی و حتی رژیم صهیونیستی نیست . همین روزها با هماهنگی که انجام داده ایم بنا به درخواست فلسطین در غیرمتعهدها با حضور 13 کشور در قاهره به ریاست وزیر امور خارجه ایران به منظور درخواست های فلسطینی ها برای حمایت و مخالفت با بحث خانه سازی اسرائیل و با بحث اینکه رژیم صهیونیستی پول های مالیات مردم فلسطین را هم می دزدند ، جلسه تشکیل داده اند. این اتفاق کمی نیست.این درخواست فلسطین از جمهوری اسلامی بر علیه اسرائیل است.
تاکید می کنم که وضعیت مشابه قبل نیست. ممکن است از نظر برخی از سیاست مداران ناپخته آمریکایی ها بالاخص محافطه کارها و نئوکان ها و یا گروه بالایی از جمهوری خواهان ، دموکرات ها و... این طور باشد که ایران را در موضع فشار قرار دادیم و این باعث شود که دچار توهمی شوند اما واقعیت این است که ملت ایران در طول چند هزار سال نشان داده تسلیم نشده و در ثانی فضاهای دیگر کاملا مخالف آمریکاست. این باعث شده که برخی از سیاستمداران آمریکایی که واقعگرایانه تر نگاه می کنند به این نتیجه رسیده اند که باید با ایران وارد مذاکره شد و نگاه را در این مورد تغییر داد. بیش از 30 شخصیت سرشناس نظامی و سیاسی اسبق آمریکا مقالاتی نوشتند و اعلام کردند تعامل با ایران چیزی نیست که آمریکا بتواند فراموش کند.
در اینجا ملت ایران و ما نیز باید سعی کنیم با این مسئله با واقع گرایی روبه شویم. این ساده لوحی به وجود نیاید که الان شرایطی برای مذاکره وجود دارد و بعد گفته شود اتفاق خاصی می افتد. مباحث سیاسی بطئی و کند حرکت می کند. آثار مثبت و منفی ان در دراز مدت خود را نشان می دهد. اشتباه محاسباتی ما هم می تواند به ما صدمه بزند.
خیلی ها معتقدند مسئله هسته ای ایران سیاسی است و موضوعی بین آمریکا و ایران است و اینکه آیا این مسئله می تواند پایانی برای مسئله هسته ای ایران باشد؟
بحث هسته ای ایران یک قطعه از پازل مسائل مناقشاتی است که وجود دارد. طبیعی است که اگر بتوانیم در حوزه مباحث هسته ای هم بر حقوقی که برمبنای موازین بین المللی و آژانس پافشاری کرده و به آنها دست پیدا کنیم طرف های مقابل هم بفهمند که نمی توانند این حقوق قانونی را مانع شوند ، این موضوع اثر می گذارد. اما این تصور که همه مسائل را حل کند این طور نیست. این خواست آمریکا هم نیست. در مناسبات کشورهای دیگر حتی کشورهایی که با آنها رابطه و در عین حال خصومت داریم نیز این مسئله وجود دارد. نباید خیلی در این باره ساده اندیشی کرد.
نظر شما